6 بهترین فیلم ساختاری قرن بیستم (1940 تا 1990)
در سینما، دیدگاه یک شخصیت به مخاطب داده می شود و بنابراین مجبور می شود طرفی را انتخاب کند. دیدگاه نقش مهمی در ساختار یک داستان دارد. اینکه شخصیتها چگونه چیزها را درک میکنند یا نویسنده چگونه میخواهد مخاطب اثرش را درک کند به رابطه بین ساختار و دیدگاه بستگی دارد.
1. پدرخوانده: قسمت دوم (1974)
فیلم جنایی مافیایی افسانه ای و حماسی فرانسیس فورد کاپولا هم دنباله و هم پیش درآمد «پدرخوانده» است. از دو جدول زمانی مختلف استفاده می کند. دنباله و داستان اصلی، مایکل کورلئونه آل پاچینو را در سال 1958 به عنوان دان جدید خانواده جنایتکارش دنبال می کند. پیش درآمد فیلم ویتو کورلئونه رابرت دنیرو را از سال 1901 تا 1923 دنبال میکند که در کودکی از سیسیل مهاجرت میکند، به شهر نیویورک، جایی که شرکت خانوادگی خود را تأسیس میکند.
پیچیدگی های زیادی در دو خط داستانی وجود دارد که همدیگر را موازی و شبیه هم می کنند. دو خط زمانی و دو شخصیت وجود دارد، اما اساساً در یک کشور و یک تجارت وجود دارند.
در این، دو دیدگاه متفاوت از دو شخصیت مشابه اما به همان اندازه متفاوت که موقعیت یکسانی دارند (به هر حال پدر و پسر) به ما داده شده است. با توجه به شرایط، موقعیت ها و دوره های مختلف، اگر اولین فیلم پدرخوانده را نیز در نظر بگیرید، یکدیگر را تغییر می دهند. زامبی و فیلم های باستانی هم هستند.
در حالی که مایکل در تجارت خانوادگی متولد شد و در موقعیتی قرار گرفت که در نهایت به ارث می رسد، مبارزه او برای حفظ میراث خانواده است. از سوی دیگر، ویتو مردی است که بدون هیچ به دنیا آمده و مبارزه اش برای ایجاد میراثی برای خود و خانواده اش است. می توان ادعا کرد که ویتو شکوفا می شود و موقعیت قدرت خود را دوست دارد در حالی که مایکل زندانی آن است.
در ابتدای «پدرخوانده»، مایکل درست مثل پدرش در ابتدای «قسمت 2» بود. مردان جوان ایده آلیست که می خواهند چیزی از خودشان به روش درست بسازند، رویای آمریکایی. در پایان، هر دوی آنها “مجبور” می شوند تا در دنیای جنایت به مردانی بی رحم تبدیل شوند.
چیزی که «پدرخوانده: قسمت دوم» را به یکی از بهترین ساختارها تبدیل میکند، استفاده از دو خط زمانی متفاوت است که میتوان آن را با این عبارت عمومی خلاصه کرد: «هر چه چیزها بیشتر تغییر کنند، بیشتر ثابت میمانند».
2. شهروند کین (1941)
هیچ فیلم دیگری به اندازه اولین فیلم خیره کننده اورسن ولز از موتیف فلاش بک استفاده نکرده است، فیلمی که خبرنگاری را دنبال می کند که وظیفه دارد معنای اسرارآمیز کلمات در حال مرگ چارلز فاستر کین، ثروتمند روزنامه، “رزباد” را بیابد.
از آن زمان به بعد پرتره ای از زندگی و زمان، ظهور و سقوط یک مرد پیچیده و جذاب به ما داده می شود. نکته مهم این است که از دیدگاه افرادی است که در مراحل مختلف زندگی او به او نزدیکتر بوده اند. داستان در مورد کین است، اما ما هرگز نقطه نظرات خود مرد را دریافت نمی کنیم.
فلاش بک ها در اینجا به عنوان نوعی نمایش تنبل یا قوس شخصیتی استفاده نمی شوند، بلکه به روشی طبیعی و افلاطونی استفاده می شوند. از طریق گزارشگر، ما کین را همانطور که دنیا او را می بیند، می بینیم. مردی قدرتمند، ثروتمند و اسرارآمیز که هیچ تفاوتی با آنچه امروزه افراد مشهور می بینیم ندارد. از طریق فلاش بک ها، ما کین را همانگونه می بینیم که دوستان و همکارانش او را می بینند و توضیح می دهند که چگونه او به این مرد قدرتمند، ثروتمند و مرموز تبدیل شده است.
واضح است که کین خودش را هم نمیشناخت. روشی که او با خود مخالفت می کند و جاه طلبی ها، انگیزه ها و رویاهای مختلف را تلنگر می زند، کاملاً مطمئن نیست که چه می خواهد یا چه کسی می خواهد باشد، استفاده از فلاش بک های جدا شده را به ساختار داستانی ضروری و کامل تبدیل می کند.
3. راشومون (1950)
هیچ فیلم دیگری به اندازه «راشومون» کلاسیک آکیرا کوروساوا از دیدگاه استفاده نمی کند. این فیلم در طول سالها بر تعداد زیادی از داستانها تأثیر گذاشته است، جایی که نقطهنظر محور اصلی روایت را تشکیل میدهد. با ساختاری غیر متعارف، داستان از تکرار استفاده میکند، زیرا چندین شخصیت روایت خود را از وضعیت مشابه برای یک فرد عادی در یک دروازه بازگو میکنند.
با بررسی ماهیت حقیقت و اینکه چگونه می تواند بر عدالت تأثیر بگذارد، چهار روایت متفاوت و خودخواهانه از قتل یک سامورایی و تجاوز جنسی به همسرش ارائه شده است. با استفاده از فلاش بک برای هر حساب، نتیجه گیری یکسان است، اما ابزار آن متفاوت است.
با استفاده از تکرار، سازندگان فیلم مطمئن می شوند که هر روایتی از داستان متفاوت است و در عین حال به خودی خود معنا دارد. آیا اکثر این نسخه ها دروغ های آشکاری هستند یا فقط مشکلات ارتباطی صرف؟ حتی شاهد عینی که به نظر می رسد دلیلی برای دروغ گفتن ندارد دلایل خاص خود را برای ارائه نسخه خود دارد. در نهایت، هیچ کس آنطور که به نظر می رسد نیست و ما هرگز مانند بسیاری از چیزهای زندگی، حقیقت واقعی را نمی یابیم. بیننده باید فکر کند و تصمیم خودش را بگیرد.
4. آینه (1975)
در حالی که دیوید لینچ به عنوان استاد منطق رویا در مورد سینما شناخته می شود، “آینه” آندری تارکوفسکی به همان اندازه شایسته است. «آینه» که بهطور کمزندگینامهای با ساختاری غیرمتعارف است، بهعنوان جریانی ارگانیک از خاطرات شاعری در حال مرگ آشکار میشود.
این فیلم با ترکیب صحنههایی از خاطرات کودکی، رویاها، افکار و فیلمهای خبری که زندگی یک مرد را در قرن بیستم روایت میکند، بهعنوان جریانی از آگاهی عمل میکند که بدون هیچ نشانهای به عقب و جلو میچرخد، و تصاویر از رنگ، قهوهای و قهوهای تغییر میکند. سیاه و سفید غیر قابل پیش بینی
زمان در فیلم که در سه جدول زمانی مختلف پیش از جنگ در سال 1935، زمان جنگ در دهه 1940 و پس از جنگ در اواخر دهه 1960 تنظیم شده است، موزاییکی از تصاویر است. ساختار فیلم مانند خود رویاها غیر زمانشناسی، بدون طرح و ناپیوسته است. این در انتشار اولیه و برای اولین بار بینندگان گیج کننده بود. اما، مانند تمام فیلمهای تارکوفسکی، برای تماشای صبورانه و متعدد پاداش میدهد.
با تمرکز بر دیدگاه الکسی (که حضور کوتاهی در فیلم دارد)، آنچه را که او می بیند، می شنویم و آنچه را که احساس می کند، احساس می کنیم. در حالی که برخی چیزها مبهم و غیرقابل توضیح باقی می مانند، قدرت تصویرسازی درک غیرقابل توصیفی را برمی انگیزد.
5.جنگ با زامبیها
“جنگ با زامبیها” یک فیلم ترسناک و هیجانانگیز در ژانر زامبی است که در یک دنیای پس از اپیدمی زامبیگری در جریان است. این فیلم زامبی جدید به کارگردانی و نویسندگی افسانهای جورج آر. رومرو و با بازیگرانی همچون برد پیت، میشل یوهانسون و دنیل جیمس لی است. داستان در یک جامعه که در مقابل حملات زامبیها بازمانده مانده است، رقم میخورد. این فیلم تمرکز زیادی بر روی جنگ بین انسانها و زامبیها دارد، همچنین به شکلی خوشهای از جامعه و نیز روابط بین افراد میپردازد که در شرایط حیاتی قرار دارند. ترسناکترین جنگی که انسانها تاکنون دیدهاند، با آشوب و خطراتی فراوان در هر گوشهای از داستان، تماشاگر را در میان خونریزی و ترس و وحشت گرفتار میکند.
6.سلطان
“سلطان” یک فیلم تاریخی باستانی است که به کارگردانی الکساندر روزمولین و با بازیگری کن بلیانت، انتونی هوپکینز و کلودیا کاردیناله ساخته شده است. داستان فیلم در قرن دوم میلادی در روم باستان رخ میدهد و حول ماجراهای خودشناسی و قدرتجویی “مارکوس آوریلیوس”، امپراتور روم باستان، و نیز رقابت بین پسرش “کامودوس” و “مکسیموس”، یک سرباز و مدافع با وفاداری شکوهمند، پیچیده میشود. این فیلم با بازسازی دقیق محیطهای تاریخی و فضاهای روم باستان، تصاویر جذاب و مهیجی از زمان خود ارائه میدهد. از نظر فنی و بازیگری، “سلطان” یک اثر تاریخی فراگیر و شگفتانگیز است که علاقهمندان به دانلود فیلم های تاریخی باستانی را به خود جذب میکند.